امتیازهای عبادت در اسلامبهطور کلی امتیازهای عبادت در اسلام، در خصوصیات غیرمادی در عبادات، گسترش در پرستش، جنبه حسی عبادت و جنبه اجتماعی پرستش خلاصه میشود. ۱ - امتیازهای کلی عباداتهرگاه عبادات را بطور کلی بررسی کنیم و آنها را با هم مقایسه نماییم، امتیازهایی برای عبادات بطور عموم بدست میآوریم که به پارهای از آنها اشاره میکنیم: ۱.۱ - خصوصیات غیرمادی در عباداتهرگاه خصوصیات یک یک عبادات را به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم در بسیاری از موارد میتوانیم در پرتو پیشرفت علوم جدید اسرار و حکمتهایی از تشریع و قانونگذاری اسلام را در یابیم.و با کمک علوم جدید پرده از روی پارهای از اسرار آنها برداریم. این هماهنگی پر جاذبهای که بین دین و علم موجود است و بسیاری از خصوصیات و مقررات دینی و احکام و آداب اسلامی، مورد تایید علوم جدید واقع شده است. تاکید بسزایی روی پایگاه دین و اصالت الهی بودن آن میباشد. ولی با وجود این امر، در بسیاری از موارد به نکات غیرمادی در عبادات بر میخوریم و خصوصیاتی از آنها بدست میآید که با اسرار و حکمتهای مادی نمیتوان توجیه و تفسیر کرد برای نمونه: چرا نماز مغرب سه رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟ چرا در هر رکعت نماز باید یک رکوع بجا آورد نه دو رکوع. ولی دو سجده باید انجام داد نه یک سجده؟ و بسیاری چراهای قابل طرح دیگر. ما این جنبه از عبادات را که قابل تفسیر و توجیه مادی نیست، جنبهی غیر مادی آنها میخوانیم. این جنبه را ما در بسیاری از عبادات اسلامی به صورتها و اشکال مختلف ملاحظه میکنیم. از این رو میتوان عنوان غیرمادی بودن عبادات را به معنایی که یاد کردیم، یکی از امتیازهای عمومی و مشترک همهی عبادات دانست. این غیرمادی بودن، به روح عبادت مربوط میشود و در حقیقت جزء عبادت است، زیرا عبادات در استحکام ایمان، و در ارتباط با خدا و ظهور بندگی در عمل نقش دارند. هر چقدر خصوصیت تسلیم و انقیاد در عبادت بیشتر باشد، اثرش در ارتباط عابد با خدا نیرومندتر و بیشتر خواهد بود. بنابراین چنین عملی را که عابد تکرار میکند، اثرش در همهی ابعاد وجودیاش آشکار میگردد، ولی هر گاه تمام جزئیات منافع و مصالح عبادت را شخص بداند، خصوصیت تسلیم و انقیادش نسبت به آن عبادت کمتر خواهد شد و انگیزهی مصلحتطلبی و منفعتجویی در او غلبه پیدا میکند و دیگر به جای عبادت خدا میخواهد عمل سودمندی به خاطر جلب منافعش انجام دهد تا سودی عایدش گردد و از آن بهرهمند گردد. پس همانطور که با عملیات نظامی، روح سربازی و اطاعت در جان و دل سرباز، تقویت میشود و بیهیچ چون و چرا اطاعت اوامر فرمانده برای سرباز عادت میگردد، همین طور احساس انسان عبادت کننده با توجه به ارتباط پیگیر در عباداتی که جنبهی غیر مادی دارد تقویت میشود و روح تسلیم و انقیاد در برابر خدا در انسان رشد میکند و نیرو میگیرد. بنابراین برای پدید آمدن روح تسلیم و انقیاد در انسان، عبادات باید جنبهی غیر مادی داشته باشد.به همین دلیل کوششی که برخی از مردم در پرستش از جنبهی غیرمادی عبادات به عمل میآورند و تفسیری که از آن میطلبند تا مصلحت آن را بدانند، در حقیقت خالی کردن عبادات از روح و حقیقت آن است همانگونه که بخواهیم نتایج عملی تسلیم و انقیاد را بدانیم و یا ارزش تسلیم و انقیاد در برابر خدا را، با ارزش مصلحتطلبی و نفع شخصیخواهی، مانند هر عمل دیگر، بسنجیم. مطلب قابل ملاحظه این است که در هر عبادتی که مصلحت اجتماعیش با مصالح شخصی انسان عابد، در تعارض باشد، تقریباً اثری از جنبهی غیرمادی در آن دیده نمیشود. مانند جهاد که مصلحت اجتماعیش با حرصی که انسان مجاهد برای حفظ حیاتش دارد و میخواهد خونش محفوظ بماند، معارض است. و مانند زکات که دارای مصلحت اجتماعی مهمی است که با حرص مال دوستی زکات دهنده متعارض میباشد. زیرا عمل جهاد برای مجاهد کاملاً قابل فهم است و جنبهی غیرمادی ندارد چنانکه عمل زکات را، زکات دهنده، عملی با مفهوم میداند. در عمل جهاد و زکات به هیچ وجه خصوصیت تسلیم و انقیاد آنها با قابل فهم بودنشان منافات ندارد، زیرا تحمل مشکل فداکاری با جان و مال بهاندازهی زیادی خود نوعی تسلیم و انقیاد است مخصوصاً که عبادتهایی مانند جهاد و زکات تنها متکفل تربیت فرد نیست، بلکه این عبادتها ضامن تحقق مصالح اجتماعی نیز میباشند. بنابراین جنبهی غیر مادی بودن عبادت بیشتر متوجه عباداتی است که ارزش تربیت فردی بیشتری دارد مانند نماز و روزه. و بدین ترتیب نتیجه میگیریم که جنبهی عینی و غیر مادی داشتن عبادات، ارتباط محکمی با نقش تربیتی آنها دارد. عباداتی که جنبهی مادی ندارند در ایجاد وابستگی فرد به خدا و نفوذ پیوند او با مطلق نقش بسیار مؤثری دارد. ۱.۲ - گسترش در پرستشبا بررسی عبادات مختلف در اسلام به این حقیقت میرسیم که گسترش عبادات در جوانب مختلف زندگی یکی دیگر از ویژگیهای آن است. عبادات، مخصوص به شکل معینی از شعائر اسلامی نیست و منحصر به اعمالی که فقط نشان دهنده تعظیم و خضوع در برابر خدا باشد مانند رکوع و سجود و دعا نمیباشد، بلکه به همهی جوانب فعالیتهای انسانی کشیده میشود. بنابراین جهاد یک عبادت است، و در عین حال یک فعالیت اجتماعی. زکات نیز عبادت است و یک عمل اجتماعی و مالی. خمس یک عبادت است و یک فعالیت اجتماعی، مالی، و روزه یک عبادت است و یک سیستم غذایی. و وضو و غسل عبادتند و تنظیف و طهارت بدن. این گستردگی پرستش در شؤون زندگی، معرف جنبهی وسعت تربیت اسلامی است که میکوشد تا انسان را در همهی کارها و فعالیتهایش به خدا مربوط میسازد، و هر گونه کوشش مناسبی را در هر زمینه و نوعی از آن به خدا باز گرداند و به خاطر ایجاد بنیاد پایداری برای این گونه برخورد با امور، عبادات پایدار تشریح گردیده تا به زمینههای مختلف و فعالیتهای انسانی، تقسیم گردد تا روح عبادت به همهی فعالیتهای شایسته انسان آمادگی و شادابی بخشد. و به محل انجام کارش چه در مزرعه باشد یا کارگاه و یا بازار و حجره تجارت باشد یا مغازه و دفتر تا وقتی عملش صالح و برای خدا است روح مسجد دهد. که مسجد نه فقط محل سجده است بلکه هر جایی است که در آن عبادت و اطاعت شود. در اینجا دین مقدس اسلام با روش و بینش دو آئین دیگر فرق اساسی دارد. این دو آئین یکی نتیجهاش گرایش به جدا ساختن عبادت از زندگی است، و دیگری گرایش به انحصار زندگی در چار چوب تنگ عبادات همان گونه که راهبان و متصوفان انجام میدهند. اما گرایش اول یعنی جدا ساختن عبادت از زندگی و در نتیجه محدود کردن عبادت به مکانهای معینی عبادتش را فقط در آن مکانها انجام دهد، و خدا را در حصار دیر و کلیسا و کنشت عبادت کند و چون از آنجاها بیرون شد و به دیگر زمینههای زندگی پرداخت از عبادات دست برداشته به امور دنیا بپردازد تا وقتی که دوباره با ماسک شریف عبادت باز گردد، این دو گانگی بین عبادت و فعالیتهای مختلف زندگی، عبادت و نقش تربیتی و سازندگی آن را در بالا بردن انگیزههای زندگی متوقف میسازد و از اصالت بخشیدن به آن که به شخص اجازه میداد در میدان زندگی از خود و مصالح محدود و تنگش بیرون آمده در فکر مصالح جامعه باشد، جلوگیری میکند و او را از حرکت متعالی در زندگی عملشاش باز میدارد. خداوند مهربان از کسی نخواسته است عبادتش را فقط به خاطر تشریفاتی که او از آنها و از همهی بندگانش بینیاز است انجام دهد. تا به چنین عبادتی بیمحتوا اکتفا شود. او هیچگاه خود را هدف و مقصود سیر تکامل انسان قرار نداده تا بگوید انسانها، تنها در فرصت عبادت او که خضوع و کرنش کرده سر را به عنوان تواضع فرو افکنند، کمال مییابند، بلکه مقصود از این عبادت ساختن انسان صالح و کاملی است که بتواند از خود گذشتگی کند و با گذشت از خود، نقش بزرگتری در راه تکاملش ایفاء نماید و این مقصود حاصل نمیشود مگر زمانی که روح عبادت تدریجاً به همهی شؤون زندگی کشیده شود و همهی زندگی انسان از فروغ عبادتش واحدی را تشکیل دهد. زیرا گسترش روح عبادت، گسترش حسننیت و احساس مسئولیت درونی در همهی کارها است، گسترش قدرت بر گذشت از منافع شخصی، و همآهنگی با قالب جهان وسیعی است که پوشش آن همهی جهان هستی را از ازل تا ابد گرفته است. از اینجاست که آئین پاک اسلام، عبادات را در تمام شؤون زندگی پخش میکند و در هر حرکت شایستهای ترغیب به فعالیت عبادی مینماید. و به انسان میفهماند فرق بین مسجدی که خانه خدا است، و بین قرارگاهی که خانه انسان است در شکل معماری و آثار و علائم آن نیست. مسجد برای این خانهی خدا شده که میدانی است برای تمرین انجام اعمالی که بتوان در انجام آنها از منافع شخصی گذشت و به قصد خدا و مردم انجام داد. چنین مکانی هر جا که باشد روح مسجد را در بر دارد. اما در مورد گرایش دوم که زندگی را در چار چوب تنگ عبادت محدود میسازد این بینش میخواهد انسان را در مسجد حبس کند نه اینکه مفهوم مسجد را گسترش داده شامل هر میدان عمل شایستهای گرداند. این بینش معتقد است بین روح و بدن انسان یک نوع تناقض درونی وجود دارد. هیچ گاه ممکن نیست یکی از این دو طرف به تکامل خود برسد مگر وقتی که طرف دیگر کوبیده شود. بنابراین برای اینکه انسان به رشد و تربیت لازم خود دست یابد، باید بدن از طیبات و تنعّم زندگی محروم گردد، و در میدان زندگی باید خود را از آنها به کلی برحذر دارد تا در نبردی دائم در مقابل امیال جسمی و تمایلات و علائق مادیش در زمینههای مختلف زندگی پیروز گردد. باید بتواند از راه خویشتنداری مستمر در مقابل امیال و تحمّل محرومیت پایدار از شهوات، و تکرار عبادتهای محدود، روان خود را در این نبرد بر دشمن تن چیره سازد. آئین مقدس اسلام این طرز تفکر را نیز مردود میشمارد زیرا اسلام عبادت را برای زندگی میخواهد و نباید زندگی به خاطر عبادت محدود گردد. در عین حال اسلام میکوشد تا در تمام فعالیتها و حرکتهای انسان صالح روح عبادت بیفشاند، ولی نه به معنای باز داشتن از فعالیتهای مختلف نشاطبخش زندگی و محدود کردن عبادت بین دیوارهای معبد، بلکه به معنای بازگرداندن همهی نشاطهای حیاتی به عبادت مسجد پایگاهی برای انسان صالح است تا رفتار روزانهاش را از آنجا تنظیم و کنترل کند نه اینکه حرکت و بسیج او را محدود سازد. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ابوذر فرمود: «ان استطعت ان لاتاکل الاّ لله فافعل؛ اگر توانی نخوری و نیاشامی مگر برای خدا، این کار را بکن.» بدین ترتیب عبادت برای زندگی میگردد و میزان پیروزی تربیتی و دینیاش بهاندازهای است که پر و بال محتوای روح عبادت، به میدانهای مختلف زندگی کشیده شود. ۱.۳ - جنبه حسی عبادتچنانکه میدانیم ادراک حسی، تنها احساس نیست، و تنها اندیشهی عقلی مجرد هم نمیباشد، بلکه ادراک حسی مخلوطی است از تعقل و احساس تجرید شده، وقتی میخواهیم عبادت، نقش خود را در ما ایفاء کند و با شخصیت ما که از عقل و حس ترکیب شده، به خوبی منسجم گردد شایسته است که عبادت هم جنبهی حسی و هم جنبهی عقلی تجریدی داشته باشد تا با شخصیت عابد قابل انطباق گردد و عابد بیشتر بتواند در عبادت خود، با تمام وجودش با مطلق مربوط گشته، پیوسته با خدا زندگی کند. از اینجا است که نیت و محتوای روانی عبادت همیشه متوجه جنبهی عقلی تجریدی آن است، زیرا در این قسمت است که عابد بسوی حق میگراید و به مطلق میپیوندد. و خصوصیات دیگر عبادت ناظر به جنبهی حسی آن است. برای مثال یکی از واجباتی که در حین نماز باید رعایت شود توجه به قبله است یعنی رو سوی قبلهکردن، همین قبله نیز مقصود حاجیان در عبادت حج است، و باید دور آن طواف کنند، و باید بین صفا و مروه مسافت مشخص و معینی، به عمل سعی بپردازند، همچنین باید به جمرهی عقبه سنگاندازی کنند. برای عبادت «اعتکاف» (اعتکاف، به معنی گوشهگیری از خلق و به عبادت پرداختن در مسجد است حداقل این انزوا سه روز است که روزها را باید روزه گرفت و جز برای ضرورتی از مسجد خارج نشد. اعتکاف را احکامی است که در کتب فقه مستعرضاند.) باید به مسجد بروند. اینها همه نمونههایی از مظاهر حسی عبادت است. نماز تا به سوی قبله نباشد پذیرفته نیست، طواف تا دور خانه نباشد، طواف نیست و همینطور. و اینها به خاطر ارضای جنبهی حسی عبادتگر است تا سهم حسی عبادت نیز مراعات شده باشد. نمازگزاری که در نمازش نیت میکند، عبادت فکریاش را انجام داده و از همان آغاز که نمازش را با «الله اکبر» افتتاح کرد خدای خود را از حدود و موازین مادی و تشبیهات ظاهری منزه گردانیده است، ولی او در عین حال خانه کعبه را برای عبادتش شعار قرار میدهد تا بدین وسیله پرستشش را در فکر و حس خود، در منطق و عاطفهی خود و در تجرید عقلی و وجدان حسی خود زنده کرده باشد. ۱.۴ - جنبه اجتماعی پرستشبنیاد پرستش را، ارتباط انسان با خدا تجسم میبخشد.با اینکه مواد این رابطه از عناصری پایدار و استوار تشکیل شده، با این حال در آئین اسلام عبادت باید به روشی برگزار گردد که در بسیاری از اوقات، وسیلهای برای برقراری رابطهی برادری بین انسانها باشد و مقصود ما از جنبهی اجتماعی پرستش، همین است. برخی از عبادات در عنوانش، تجمع و گردهمایی، و ایجاد روابط اجتماعی بین برگزار کنندگان، منظور شده مانند «جهاد» که در آن از جنگجویان خداپرست خواسته شده، برای جنگ با دشمن، صفوف خود را از واحدهای جنگی سازمان داده شده، تشکیل دهند. در برخی از عبادات هر چند خود عبادت، گردهمایی نیست، ولی از عبادت کنندگان به صورتهای مختلف خواسته شده که آن را با گردهمایی برگزار کنند تا رابطهی انسان با خدا و رابطهی انسان با انسان برادر، در یک عمل انقلابی یک جا صورت گیرد. در نمازهای واجب به همین منظور «جماعت» تشریع شده تا عبادت فردی در آنها به عبادت جمعی تغییر شکل دهد، و رشتهی مردمی در آن مستحکم گردد، و نماز که عبادتی روانی است در میان وحدتی که نتیجهی عمل دسته جمعی است، برگزار شود. وظیفهی حج در زمان و مکانی معین باید انجام شود تا همهی کسانی که آن را برگزار میکنند در یک زمان و یک مکان همدیگر را درک کنند و عمل آنها به شکل عمل گروهی پیاده شود. حتی وظیفهی روزه که طبعش یک عمل فردی است به مراسم عید فطر مربوط میشود تا این فریضهی فردی را در یک چهرهی اجتماعی جلوه دهد. و بین روزهداران به وسیلهی نشاط حاصل از پیروزی بر شهوات و تمایلات، روز عید پیوند اجتماعی برقرار گردد. وظیفهی زکات نیز به صورتی برگزار میگردد که رابطهی انسان با خدا را در قالب اجتماعی در آورد.زیرا رابط با ولی امر (مجتهد فقیه) که زکات را به او میسپارند یا با فقیر که مستقیماً دریافت میدارد یا با مؤسسهی خیریهای که به حسابش میریزند، زکات را قالب اجتماعی جلوه میدهد. همین طور ملاحظه میکنیم روابط اجتماعی به اشکال مختلف در کنار روابط عبادی بین انسانهای برگزار کننده، که عمل خود را برای خداوند انجام میدهند. برقرار میشود و این نیست مگر به خاطر تاکید بر این مطلب که روابط پرستش در زندگی انسان، نقش اجتماعی دارد و تنها هنگامی موفق خواهد بود که در رهبری روابط اجتماعی، نیروی سازندهای به وجود آورد و به نحو شایستهای بین صفوف خلق هم آهنگی ایجاد کند. جنبهی اجتماعی عبادت، وقتی به اوج خود میرسد که شعائر پرستش در پایگاههای اجتماعی، رمز وحدت باشد و صفوف امت اسلام را به وحدت رهبری کند. «قبله» یا بیت الله الحرام شعار وحدت است که آئین اسلام از میان قوانین عبادت و نماز آن را مطرح کرده است. این شعائر تنها بعد دینی ندارد، بلکه بعد اجتماعیاش رمز وحدت و اصالت این امت است. از این رو وقتی قبلهی جدید توجه به مسجد الحرام تشریع شد مسلمانان مواجه با شرارتهای جدیدی از ناحیهی سفیهان و نابخردان قوم شدند که قرآن از آنها پرده برداشته است. این نابخردان مفهوم اجتماعی قانون را فهمیده بودند که شرارت میکردند، اینان متوجه شدند که قبله یکی از مظاهر شخصیت این امت است که خداوند عنوان امت وسط به آنها داده و شاخص وحدت آنان است. در اینجا گذشته از آنچه درباره نظام کلی عبادات و خصوصیات کلیه آنها به طور عموم در زندگی انسان برشمردیم، باید متذکر شد هر عبادتی امتیاز ویژهای دارد و اثر خاصی در روح عبادت کننده به جای میگذارد و هر کدام به شیوه خاصی راه تمدن را به سوی انسان میگشاید. [۱]
صدر، سید محمد باقر، کلیاتی پیرامون عبادات اسلامی، ص۲۷.
۲ - پانویس
۳ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «امتیازهای عبادت در اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۰. |